علاقه زیادی به ابراز عقایدم دارم و بهترین روش ارضای این مقصود رو صحبت کردن و حرف زدن میدونم البته هیچ کس نمیتونه منکر این موضوع بشه که نوشتار تأثیر شگرف و عمیقی داره و به همین خاطر هم هر از گاهی چیز هایی مینویسم که به یک هزارتو بیشتر شباهت داره، یک روز از شعر مینویسم و یک روز از فکر، یک روز از سیاست و یک روز انسانیت و شاید هم یک روز عشق موضوع ذهنم شد و قلم رو به حرکت درآورد
زمانی متن و مطلب و زیاد داشتم، حاصل نوشتن ها و افکار و عقایدم بودن! اما همشون از دست رفتن، فقط قسمتی از اشعارم به جا موندن که به جز چندتا هیچ ارزشی (حداقل برای خودم) ندارن.

اسمم سید ظهیر (zahir) رسمم مخالفت! دوستان بهم میگن تو با همه چیز مخالفی! اما اینطور نیست، هر انسانی اصولی رو در ذهن خودش ترسیم کرده که مبنای تمام تصمیم گیری ها و قضاوت هاست، اصولی که من دارم و شاید بشه گفت از بچگی برای من ترسیم شده بودن و الان در (به اصطلاح) بزرگ سالی به یقین مبدل شدن کمی با اصول این روزهای جامعه متفاوته! نمیخوام بحث رو به انحطاط جوامع (؟) و چرایی تغییر بکشونم اما هرچقدر که ساعت مچی من کهنه‌تر میشه بیشتر به یقین میرسم که سیر کنونی پیشرفت جوامع، سیر درستی نیست، « چرا؟ » چون مطابق با سنگ محک نیست؛ « سنگ محک چیست؟ » جواب این سوال ارزش تفکر و تعقل داره، چراکه میتونه آدم رو به فرش یا به عرش برسونه!